سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به نام خدا

به خاطر اینکه سالروز شهادت حضرت زهرا(س) در روز13 به در بود ما با خاله هایم قرار گذا شتیم همگی یک روز زودتر به طبیعت برویم

روز دوازدهم فروردین وسایل هایی که نیاز داشتیم توی کیف ها گذاشتیم وبه سمت دره تخت راه افتادیم روستایی بسیار زیبا وسرسبز و رودی پرآب که از وسطش میگذره ومناظر رشته کوهای اشترانکوه به خوبی از آنجا معلوم است وتقریبا نزدیک کوه سن بران.تقریبا بعد از نیم ساعت رسیدیم. آن جا خیلی هوا سرد بود وباد شدیدیی وزید و من از پدرم کاپشنم را گرفتم وپوشیدم و وسایلمان را آوردیم بعداز پهن کردن زیر انداز من با پسرخاله هایم رفیتم وبازی کردیم ؛عمویم تقدادی ترقه سوتی اورد وچون زمین خیس بود ومانع آتش سوزی میشد وپدرم مواظبمان بود ما ترقه بازی کردم. موقع بازی حواسمان به طبیعت ودرختها بود  بود شاخه ای را نشکستیم,گل یا حیوانی را نیز اذیت نکردیم. بعداز بازی همگی در چادر غذا خوردیم وبعداز غذا زباله ایی که برای محیطضرر داشت را جمع کردیم ودر پلاستیکی ریختیم در سطل زباله ای که انجا گذاشته بودند انداختیم ومیوه ومقداری غذا یی که مانده بود برای بقیه حیوانات گذاشتیم.......

 

جای همگی خالی!


نوشته شده در جمعه 93/1/15ساعت 9:54 عصر توسط ابوالفضل توکلی | نظر